با دورود فراوان به محضر استاد اخوین عزیز
که عمرشان دراز باد و سایه شون بر سر هنرمندان خوشنویس حفظ باشه انشاءالله...
این متن «نمیدانم» نکات ظریفی دارد که با چند بار نوشتن میتوان به معنی و ظرافتهای آن بیشتر توجه کرد:
برای مثال در نوشتن کتابت و متنهای این چنینی مرسوم نیست که از کشیدههای تخت استفاده کرد.
میبینیم که کلمه «مرگ» هم که از جنس کشیده تخت آمده و بسیار هم زیبا اجرا شده است.
و اگر از ی معکوس خواستیم استفاده کنیم بهتر است در انتهای سطر باشد و آن هم بالا برود که سطح را خالی نکند.
همچین ما استفاده از کشیده را در ابتدای سطر مرسوم نمیدانیم...
ولی در این متن می بینیم که کلمه «گفت» در ابتدای سطر آمده و از جنس تخت هم هست که دیگر هیچ حرفی نمیماند
حالا برویم به سراغ کلمه «اکراه» همانطور که در کلاس هم گفتهایم با توجه به قانون بلک نباید { بر، لر، کر } زیر خط بیاید
البته این موضوع در نوشتههای اساتید قدیم بسیار دیده شده که برای هماهنگی بالاترین قسمت و پایینترین قسمت ارتفاع هر سطر
مواردی مانند «کر» و اتصالهای آن مانند «نشکر» و ... را که بخاطر کشیده و وجود سرکش ارتفاع زیادی میگیرند، کمی از جایگاه اصلی پایینتر مینویسند تا تعادل کلی در ارتفاع بالا و پایین سطر حفظ شود
پس در نوشتن اینچنین کلماتی که سنگین و پر اتصال هستند و سرکش هم دارند موقع نوشتن باید نسبت به سطر و جایگاه اصلیشون کمی پایین تر بنویسیم تا ارتفاع زیاد نوشد....
حالا این کلمه که خیلی سنگین نیست! ... «کر» در کلمه «اکراه»
پس چرا «کر» زیر خط نوشته شده است؟!!
اما در سطر آخر «استفاده نکردم» «نکر» بالای خط کرسی نوشته شده؟!
واقعاً چرا؟!
یکی دو تصویر با هم ببینیم تا بگم براتون...
(این متن هم واضح هست که چون مشفق داشت در اینجا آوردیم! )
خب برگردیم به ادامه توضیحات...
در نوشتن «ک» و «ل» در اتصال میگوییم این حروف شبیه الف نوشته میشوند یا به تعبیری از عنوان «شبه الف» برای این دو حرف استفاده میکنیم.
خب قبول دارین در کلمهای مانند «اکراه» ما سه الف داریم؟ 2 الف که مشخص هست و یک الف هم برای کاف (در اصل اسم این کاف، کاف الفی هست)
با این وجود، برای هماهنگی و نظم و تعادل و زیبایی بیشتر ما میایم و «سه الف» را در کنار هم و روبهروی هم قرار میدیم تا نوشته زیباتری داشته باشیم.
حال که این متن را به خوبی بررسی کردین و چندین و چند بار آن را بالا و پایین کردین و به احتمال زیاد یک باری هم نوشتین...
اگر کمی معنا و مفهوم نگر باشیم، هر چند شاید بگویید خب استفاده از این کشیدههای خاص برای این بوده که کمتر کلمهای برای کشش در فلان سطر بوده.
پس استاد به ناچار، مجبور به انتخاب این کلمات برای اجرای کشیده شده است!
اما...
متن «نمیدانم»
و آن هم اینکه «افلاطون در لحظات پایانی عمر خود بگوید دانستم که نمیدانم»
خواسته یا ناخواسته ذهن من رو میبره سمت اینکه این متن و نحوه نگارشش و استفاده از کشیدههای عجیبش
کاملاً با مفاهیمی که در درون آن نهفته است... منطبق گشته...
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال (سعدی)
و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل (عمان سامانی)
استاد خواسته یا ناخواسته انتخابی بس شگرف داشتن
و این دور از انتظار هم نیست که این بزرگواران پس از سالها خون دل خوردن در مکتب خوشنویسی
و غرق در این دریای آرام، این گونه قلمرانی کنند و معجزه بیافرینند.
حالا برای نوشتن اشعار طولانی و تنظیم کردن مصرعهای مختلف از نمونه تابلوهای استاد اخوین که در زیر آمده است استفاده بفرمایید.
خوب ببینید و در ترکیبهای تابلوهای خودتون از این نمونههای دقیق و ظریف به خوبی استفاده کنید.
تصاویر از سایت هنرمند گرامی جناب علیرضا خان عزیزی که مشتاقانه از این سوی کشور به آن سوی کشور رفته و از آثار اساتید آرشیوی تهیه کردهاندو نیز فیسبوک استاد گرامی برداشته شده است... از همینجا از جناب عزیزی و جناب کاوه خان اخوین - فرزند استاد- که زحمات انتشار تصاویر آثار استاد را بر عهده دارند، حسابی تشکر میکنیم.
برای دیدن تصاویر بیشتر می تونین به این دو منبع مراجعه نمایید...
برای سهولت دسترسی به آثار استاد (که گمان میکنم باز هم کمتر عزیزی سر میزنه!) لینک منابع رو قرار میدهیم:
آثار استاد اخوین در سایت عزیزی هنر
تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل